- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها با بابا
بر چشمهای مضطر من رحم کن مرو منت گـذار بر سـرِ من رحـم کن مـرو هرگز قـسـم به فـاطـمه بابا نخـوردهام اینـبـار جـان مـادر من رحـم کن مـرو خونِ سرت عزای من اما حنای توست بر روضههای پرپر من رحم کن مرو دست دعـا گـرفـتی و بیتـاب رفـتـنی امن یجـیب مضطـر من رحم کن مرو میترسم از جدایی و از سال شصت و یک بر آن شهـید بیسـر من رحم کن مرو ای وای من ز خنجر کُند و گلوی سرخ بر حـنـجـر بـرادر من رحـم کن مـرو می ترسم از غـروب دهـم دشت کربلا بابای من به معجر من رحـم کن مرو
: امتیاز
|
زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها با بابا
ای که از صورت خونین تو غم ریخته است با تماشای تو یکـباره دلـم ریخته است چـه بـه روز سـر تو آمـده آخــر بـابـا سرت از ضربۀ شمشیر به هم ریخته است دل محراب شكست از سر بشكستۀ تو از همه بام و بَرِ شهر اَلَـم ریخته است رنگ رخسارهات اینگونه حكایت كرده تیغ بر جام سرت زهر ستم ریخته است دخترت کاش بـمـیرد که نـبـیند هرگز خون فرق تو قدم پشت قدم ریخته است مـادرم آمـده بـالای سـرت با زحـمـت اشک بر زخم تو با قامت خم ریخته است من در این فرق دو تا دیدهام آن دم را كه خون هجده گل من در پی هم ریخته است کـربـلا زنـده شـده در نـظرم میبـیـنم ترس دشمن که پس از صاحب علم ریخته است تا که تـاراج کـنـد خـیـمـۀ طفـلانت را قبل آتش زدنِ آن به حرم ریخته است
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
سخت بیمعناست، بیمعنا عبادت بیعلی پس نصیب کس نمیگردد شهادت بیعلی فرق چندانی ندارد خواندن و ناخواندنش هر که میخواند نمازی با جماعت بیعلی آنکه با بغض علی مُرده جهنم جای اوست پیش حق کی میشود مشمول رحمت بیعلی باید از باب عـلـی شد وارد راز و نـیاز پس دعا هرگز نخواهد شد اجابت بیعلی حُبّ او ایمان، خدا را شکر من هستم مُحب دیـن نـدارد ذرّهای ولله قـیـمـت بیعـلـی هست آنجا که علی باشد بهشت عاشقـان فـرق با دوزخ ندارد باغ جـنّـت بیعـلی از علی باید براتی در امان از نار داشت رد نگردد از صراط آدم سلامت بیعلی در روایت دیـدم از معـصوم حتی انبـیاء روز محشر کارشان افتد به زحمت بیعلی
: امتیاز
|
زبانحال امیرالمؤمنین علیه السلام با حضرت زینب
دلم دریـائی از غـمهای بـسیار غم غـربت، غـم داغ و غـم یار من از روز ازل مـظلـوم بودم ز حق خـویشـتن محـروم بودم هم از اهـل مـدیـنـه ظـلـم دیدم هم از این کوفیان طعـنه شنیدم دلم سوزان بـسان آفـتـاب است سلامم بین مردم بیجواب است از آن روزی که بیزهرا شدم من در این عالم تک وتنها شدم من خدا داند که زهرا جان من بود به درد بیکسی درمان من بود ولی از او فقط یک شکوه دارم به سینه غصهای ناگـفـته دارم تو که تـنهـائـیـم را دیـده بودی مرا ایکاش با خود بُرده بودی ز دنـیـا سوی جنّت رهـسـپارم که تنها با اجل یک حرف دارم اجل فارغ ز رنج و محـنتم کن ز دیـدارمـغـیــره راحـتــم کـن اگر زینب گـذارت کـوفه افـتاد به بازار و میـان کـوچه افـتـاد بدان معنای نام کوفه ننگ است پذیرائیشان با خاک و سنگ است
: امتیاز
|
زبانحال حضرت زینب در شهادت امیرالمؤمنین علیه السلام
بابا بمان که هـستی زینب فـدای تو گـویـا نـوشـتهاند شـهـادت برای تو مـانـنـد روز آخـر مـادر شـدی پـدر قالب تهی مکن که نـبـینم عـزای تو گویا جواب کرده طبـیبت حسین را مخفی کند ولی ز هـمه مجـتـبای تو دارد عجیب این دل من شور میزند این کاسههـای شیر نبـاشد دوای تو انـگـار اعـتـمـاد نـدارم به کـوفـیـان گرچه نشـسـتهاند یتـیـمـان بپـای تو گه گاه میرسد خبری از نگاهـشان عـهـد تـو را وفا نکـنـد بیوفـای تو شـبهـا که آمدی به در خـانههای ما آیـد تـلافیاش به سـرِ بـچـههـای تو بسپار خوب چهـره ما را بخاطرت با زینـبت حساب شود مـاجـرای تو حالا قـرار ما سرِ دروازههای شهر سنگ است و اهل بیت تو و ابتلای تو
: امتیاز
|
زبانحال حضرت زینب در شهادت امیرالمؤمنین علیه السلام
تا صبح گردِ بـسـترت آرام میپـرم شاید بـمـانی در بَـرِ من سایـۀ سـرم شد قـسـمتم دوباره پـرستـاریَت کنم بابا بگویم و تو بگویی که دخترم… از بس که قطره قطرۀ خونات گرفتهام خون لخته بسته است تمامیِ معجرم
شُکرِ خـدا که خـونِ سَرَت بنـد آمده دیـدی چه کرد چـادر خـاکی مـادرم
: امتیاز
|
زبانحال امیرالمؤمنین علیه السلام با حضرت زینب
فَـرقِ مـرا تو طـاقـتِ دیــدن نـداشـتـى هِـجـده سَرِ بُـریـده بـبـیـنى چه میکُنى اینجا همه به گـریۀ تو گـریه میکُـنـند خَـنده به اَشک دیده ببـینى چه میکُنى خون ریزد از شِکافِ سَرَم خونجگرشدى جسمى به خون طپیده ببینى چه میکُنی وقتى که میرسد، زِشَریعه، حُسین را با قـامَـتـى خَـمـیـده بـبـینى چه میکُنى من پیکرم به غـیـرِ سَرَم لطمهاى ندید جسمى به خاک، دَریده ببینى چه میکُنی طـفـلانِ در بِــدر بـه بــیـابـانِ کـربــلا چون آهـوىِ رَمـیـده ببینى چه میکُنى یک ضَربه زَد به فرقِ سرم راحتم نمود تو قَـتلِ صبر، دیده؟ ببینى چه میکُنى
: امتیاز
|
زبانحال حضرت زینب در شهادت امیرالمؤمنین علیه السلام
کوچه در کوچه دلم ریخته بر دور و برت چقدر خون جگر میرود از فرق سرت نـالـۀ سـوخـتـۀ فـزت و رب الـکـعـبـه پرده برداشته از راز دل خون جگرت چشمت از ضربه شمشیر چه کم سو شده است مثل مادر شده دیگر به خدا چـشم تَرَت
: امتیاز
|
مدح و شهادت امیرالمؤمنین علی علیه السلام
ندارد قـلـبـش آرام و شکـیـبـی به لب دارد عجب أمن یجـیـبی چه کردی با دل پُـر درد مولا غریبی، ای غریبی، ای غریبی ****************** غمش هر دیده را خونبار میکرد اگر یاد از در و دیوار میکرد بـراى خـاطـر زخـم دلـش بود که با نان و نمک افطار میکرد ****************** اسیر رنج و غربت بود یک عمر دلش لبریز حسرت بود یک عمر على حاجتروا شد امشب ای تیغ که بیتاب شهادت بود یک عمر ****************** دل عـالـم از انـدوهـت لـبـالـب نگـاهـی کن به بیتـابـی زینب تمام شهر دلـتـنگ است مـولا! بخوان مولای یا مولای امشب
: امتیاز
|
مدح و شهادت امیرالمؤمنین علی علیه السلام
بسکه خون گشت ز نامردی مردم جگرش بود زخم جگرش سختتر از زخم سرش اوست مظلوم که تا لحظۀ جان دادن بود استخوان در گلو و خار به چشمان ترش نخلها اشک فـشـانـدند به اشک شب او چـاههـا نـالـه کـشـیـدنـد بـه آه سـحــرش از شبی که گُل نیلوفریاش خفت به گِل نه مدیـنـه، همه جا بود سـیه در نظـرش خود شهید و پدرِ هـشت شهید است علی عجـبـا یک پـدر و این همه داغ پـسرش گـاه، چـون شـمع برای بـشـریت شد آب گاه، پروانهصفت سوخته شد بال و پرش اوست مظلومترین رهبر و میباید خواند از حسین و حسن و فـاطمه مظـلومترش به خداوند قسم، سختتر از زخـم جـبین داغ زهراست که تا حشر بود بر جگرش عمر بیفـاطمه جان دادن او بود که بود فاطمه هم سپهـش هم زرهش هم سپرش نخل «میثم» همه دم سبز که تا سبزه بود روید از اشک علی بر همه خرمای تَرش
: امتیاز
|
شام غریبان شهادت امیرالمؤمنین علی علیه السلام
بگـیر ای مرگ عالم را در آغوش که از فرق علی خون میزند جوش متاب ای مه متاب ای مه که امشب چراغ عـمـر مولا گـشـته خـاموش به جـز سجّـاده و محـراب خـونـین به هر جا بنـگـرم باشد سیـه پـوش در و دیـوار مـسـجـد را مـشـوئـیـد مـبـادا تا شود این خـون فـرامـوش چه سان بـاور کنم مرگ عـلـی را گــمانـم بـاز مـولا رفـتـه از هـوش سـزای آن همه خـوبـی هـمـین بود که خون در سجده ریزد از سر و روش کجـا رفـت آن که رنـج عـالـمی را چو قـوت مستـمـندان بُرد بر دوش صــــدای واعــلـــیـــا وا عــلـــیـــا رسد امشب ز هر ویـرانه بر گوش چـو اطـفـال یـتــیـم کـوفـه (مـیـثـم) گـرفـتـه زانـوی مــاتـم در آغـوش
: امتیاز
|
شام غریبان شهادت امیرالمؤمنین علی علیه السلام
مسجد، خموش و شهر پر از اشک بیصداست ای چاه خون گرفتۀ کوفه علی کجاست؟ ای نخلها که سر به گریبان کشیدهاید امشب شب غـریبی و تـنهایی شماست دلهـا تـمـام، خـیـمـۀ آتـش گـرفـتـهاند صحرای کوفه شام غریبان کربلاست امشب علی به باغ جنان پیش فاطمه است اما دل شـکـسـتۀ او در خـرابـههـاست سجاده بیامام و زمین لالهگون ز خون مسجد غریب مانده و محراب، بیدعاست باید گلاب ریخت پس از دفن، روی قبر امشب گلاب قبر علی اشک مجتباست تو از برای خـلق جهان سوختی علی! اما هزار حیف که دنیا تو را نخواست ای چاه کوفه اشک علی را چه میکنی دانی چقدر قیمت این دُر پُـر بهـاست؟ باید به گـریه گـفت: عـلی حـامی بـشر باید به خون نوشت: علی کشتۀ خداست هر لحظه در عزای علی تا قیام حشر «میثم» هزار بار اگر جان دهد رواست
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
مُستَجِیرٌ بِکُم... سلام آقا، ناجی انبیا علیجانم مهبط الوحی، معدن الرحمة، یا أخَ المصطفیٰ علیجانم مستم و حالت طرب دارم، میل بوسیدن عنب دارم لائذٌ عائذٌ... به لب دارم، أنتَ کهفُ الوریٰ علیجانم با دلی پر گناه آمدهام، باز هم رو سیاه آمدهام به امید پناه آمدهام، مَن أتٰکُـم نَجیٰ علیجانم عصمة المؤمنین امین الله، شاه اهل یقین امین الله آبروی زمین امین الله، آبروی دعا علیجانم مدح تو بر لسان جبریل است، بین تورات بین انجیل است بین قرآن سخن به تفصیل است از تو یا مرتضی علیجانم گرچه آلودهام ولی گفتم، در نجف بیمعطلی گفتم صد و ده بار یاعلی گفتم، ذکر مشکل گشا علیجانم جلوۀ پنج تن شما هستی، قل هواللهِ من شما هستی اولین بت شکن شما هستی، قاتلُ الأشقیا علیجانم ای نمایانگر مسیر از چاه، بیتو هر بنده میشود گمراه نقطۀ تحت باء بسم الله، زوج خیرالنسا علیجانم شاکرم در دلم تو را دارم، بین آب و گلم تو را دارم گرچه من سائلم تو را دارم، همنشین گدا علیجانم لالم از گـفـتن ثنای شما، پدر و مادرم فدای شما هر چه دارم همه برای شما، لَكَ روحی فِدا علیجانم هادیِ راه سر به راهم کن، تو فقط لحظهای نگاهم کن بردهات میشوم سیاهم کن، همدم بردهها علیجانم به قلم میخورم قسم،به کتاب،سائلت را نمیکنی تو جواب تَرْزُقُ مَنْ تَشَا بِغَیْرِ حِساب، تَرْزُقُ مَنْ تَشا علیجانم
: امتیاز
|
ذکر سینه زنی شهادت امیر المؤمنین علیه السلام
علی آنکه مهر فروزان ** کشد از جمالش خجالت عـلی آنکه با تـیـغ فـتـنه** فـدا شـد به راه عـدالـت عـلی آنکه در جـلـوۀ او** نـمایـان شـده نـور داور کسی که بُوَد در نگاهش** رعـیّـت یکـی با بـرادر عـلـی نـور ایــمـان عـلی اصـل قــرآن بُــود ایـن نـــوایــم علی جان علی جان یـا حـیـدر؛ یا مـرتضی یا مـرتضی یا مـرتضی (۴) ******************************** به مـرثـیه های غـریـبی** شـده دیـده از داغ او تر سر و چهرۀ غرق خون رفت** به دیدار زهرای اطهر علی کشتۀ راه دین شد** وَ جانش شد از غصه بر لب ولی گویم از عمق جانم** امـان از دل زار زیـنـب چــه درد بــزرگـی چـه داغ عـظـیـمی نصیبـش شد از غم دوبــاره یــتــیــمـی یـا حـیـدر؛ یا مـرتضی یا مـرتضی یا مـرتضی (۴) ******************************** هـمیشه به چـاه غـریبی ** بُـوَد نـالـه و آه حــیــدر خوش آن امتی که همیشه** بُـوَد پـیـرو راه حــیـدر دل پــیــروان حـقـیـقـی ** بُــوَد در پــنــاه ولایـت خوشا آن کسانی که هستند** هـمـیـشه به راه ولایت بُـود اهـل دیــن را دو راه ســـعـــادت ولایـــت؛ ولایـــت شـهــادت شـهـادت یـا حـیـدر؛ یا مـرتضی یا مـرتضی یا مـرتضی (۴)
: امتیاز
|
مناجات شب قدری و شهادت امیرالمؤمنین علی علیه السلام
ای خـدا، ای بینیاز چاره ساز بـارالـهــا، خــالـق بـنـده نــواز ای کریم ذوالعطا و فضل و جود ای به سمتت کلَّ شیٍ فیالسجود ای مـنـاجات شب شـبگـردها هـمـنـشـیـن مـهــربـان دردهـا ای نـوای بـینـوایـان، ای الـه روسیاهـم، روسیاهـم، روسیاه روسیـاهـم ای کـریم دستگـیـر دست خـالـی آمدم، دستم بگـیر دست خـالی آمدم ای جان پـناه کوله باری دارم از جرم و گناه هـیچ میدانی چـرا دورم ز تو سالـهـای سـال مهـجـورم ز تو نفس با ابـلـیـس تا همدست شد بـنـدۀ تو از گـنـاهان مست شد هی گـنه پشت گـنه پـشت گـنه پیـش تو وا شد دگر مشت گنه یارب امشب جرم و عصیانم ببخش من پـشیـمانم، پشیـمانم بـبخـش تا که با جـرم و گـنـه آمیـخـتم آبـرویـی از امـامــم ریــخــتـم از من آلــوده دامـن هـر گـنـاه خنجری شد بر دلش بنشست، آه! یـوسف زهـرا بـبـین چـاه مـرا بـشـنـو از چـاه گـنــه، آه مــرا گوشه چشمی کن به من، آقای من سیّدی، یابن الحسن، مولای من بـا دعـای آتـشـیـنـت کـار کـن بـهـر این آلـوده استـغـفـار کـن ای پناه انس و جان، صاحب زمان الامان و الامان، صاحب زمان ماه، ماه روزه داری و دعاست شب شب قدر و دل من در کجاست؟! شب شب قدر و ز اشکم منجلیست من دلم در کوفه همراه علیست کـوفه امشب با دلـم بـد تا نکن خون به قلب دختر زهـرا نکن آی کـوفـه! دخـتـر خـیـرالـنّـسا امشـبـی شد میـزبـان مـرتضی بـود از افـطـار تا وقت سـحـر مـیـهـمـان دخـتـر زهــرا پــدر آفـتــابـی مــیـهــمـان مــاه شـد اُمّ کـلـثـوم سـفـره دار شـاه شد آن امام مـهـربانِ سـاده زیست سفـرۀ افطار را دید و گریست در دلـش انـگـار یـاد یـار کرد باز با نان و نمک افـطار کرد در دلـش آشوب بود و زمزمه بارها گفت:«ادرکـینی فاطمه» شد دل دختر دوباره غرق خون تا شـنـیـد «انّـا الیه راجـعـون» شد سحر، حیدر کمر را بست باز تا رود مسجد به محراب نماز میشنـیـد از دربها، دیـوارها از لب مـرغان، لب مسـمارها امشب ای شیر خدا، مسجد نرو! مرتضی ای مرتضی! مسجد نرو! حـیـدر اما راهـی کـوچه شد و با دلی شـیـدا به مسـجـد آمد و خویش را آماده بـهـر یار کرد قاتلش را هم خودش بیدار کرد سمت کـعـبه، کـعـبۀ اهـل نیاز گـفت اذان و شد مهـیـاّی نماز تا که او را دشمنش در سجده دید ناگهان شمشیر جهلش را کشید ابن مـلـجـم آن لـعـیـن بـیحـیا ضربـتـی زد بر سر شیـر خدا بــاز قـلـب آفــریــنـش آب شد مقـتـل شـیـر خـدا محـراب شد نالۀ محـراب را مسجد شنفـت مرتضی فُزتُ وربّ الکعبه گفت قد قتل، از عرش میآمد بگوش نالـۀ جـبـریـل آمد در خروش: اهل عالم! رشته شد ارکان دین کُـشته شد دیگر امیـرالمؤمنین مجتبی این را شنید و دلپریش باز هم در کوچهها افـتاد پیـش صبحدم در پیش چشمش تار شد گـفـت داغ مـادرم تـکـرار شد وای از وقـتی که شـاه کـربـلا دیـد غـرق خون سر شیـر خدا آه از چـشـمـان بر در دوخـتـه دخـتـری در داغ مادر سوخته دیـد وقـتـی دخـتـر شـیــر خـدا مرتضی را غرق خون با مجتبا از سویـدای جگـر آهـی کـشید گفت یارب باز فصل غم رسید داغ روی داغ، یارب صبر ده بـر دل بـریان زینب صبـر ده دلخوشیهایم همه رفته ز دست از برایم دو برادر مانـده است آه اگر یک روز از غم تا شوم بیحسین و بیحسن، تنها شوم آه اگر روزی به صحرایی عجیب بیبرادر گردم و گردم غریب آه اگر در قتلگه با شور و شین بین قـاتـلها شود تـنهـا حـسین آه اگر بر حنجرش خنجر رود از تنش بر روی نیزه سر رود
: امتیاز
|
مدح و شهادت امیرالمؤمنین علی علیه السلام
ذکـر عُـلـوّ عـالـی اعـلا بُـوَد عـلـی وجـه خـدای والـی والا بُـوَد عـلــی بیـش از همه شناسد اگر راه آسمان زیبـاتـرین نـشـانه ز بالا بُـوَد عـلی با آن همه کمال و مقام از خدای عشق زخـمی طعـن مردم دنـیا بُـوَد عـلی در کوفه و مدینه کسی یاریش نکرد سـردار بیسـپـاه و تـوانا بُـوَد عـلی تنها کسی که یاری او کرده فاطمه ست از بس غریب و وارث طاها بُوَد علی از چاه کوفه حال غریبی او بپـرس تا گویدت چگونه به نجـوا بُوَد علی صدها سلام او که جوابی به خود ندید بوده نشان این که چه تنها بُوَد علی فُزت و ربّ او ز رهایی نشانه داشت یعنی که سوی جنّت اعلی بُوَد علی قلبش مدینه بود و سرش زخم کوفه دید یعنی که کشتۀ غـم آن جا بُـوَد علی بر قلب من که ذکر علی نقش بسته است تنهـا صدای سیـنـۀ شـیـدا بُـوَد علی گر سینه را شکافی و قلبم کنی نظر با هر تـپـش نـدای دل ما بُـوَد عـلی
: امتیاز
|
مدح و شهادت امیرالمؤمنین علی علیه السلام
کـوفـه ایـنـجـا نـشـسـتـه در گـذرش رو به شـب مـیرود چـرا سحـرش کـوچـه در کـوچـه زود مـیپـیـچــد در دهــنهــا مـصـیـبـت خــبـــرش حـجـم داغـش ز صورتش پیـداست خون دل میخورد مگر جگرش..؟ عــاشــقــان بــا هـم انـد، مـیریــزد خــون پـهـلـوی فـاطـمـه ز ســرش همۀ گـریـههـا ز خـوشـحـالی است هـمچـنـان خـالی است دور و برش حــکـــم داغ بــــرادران اسـت ایـن مصطـفـی هم شکـسـته شد کـمرش در و دیــوار خــوب مـیفـهــمــنــد آنـچـه را کـه گـذشـتـه از نـظــرش مــثــل ابـــر بــهـــار مــیگـــریـــد بــه لـب چــاک خــوردۀ پـــســرش زیـنــبــش را اســیـــر مــیبــیــنــد آن زمـانـی که نـیـست بال و پـرش چـیـسـت غــیــر از آسـتــیـن پــاره زیــر بــاران سـنــگ هـا سـپــرش دَخَـلَـت زینب و عـلـی ابن زیاد… خـورد از روی نـی زمـین قـمـرش
: امتیاز
|
مدح و شهادت امیرالمؤمنین علی علیه السلام
در اسم، اگر چه ما مسلـمان هستیم شرمنـدۀ دین و روی قـرآن هستـیم بـا بــار گــنــاه رو بـه تـو آوردیــم سوگـنـد به جـان تو پـشیـمان هستیم (العـفـو) به حق مرتـضی میگـیرد شاگـرد کـلاس درس سلـمان هستیم در سـجـدۀ آخـرت عـلـی، یـادم کن گـفـتـند که میروی پـریشان هستیم ما از رمـضان مُحـرّمی میسـازیم ما سیـنـه زنان اهـل ایـران هـستـیم از کـوفـه چـقـدر بـوی غــم میآیـد گـلـبـانـگ عــزا قــدم قــدم مـیآیـد در شهـر بـلا، نبـوده و نیست امان آشـوب شده در هـمه ذرات جـهـان سجـاده و محـراب به تو گـریـانـنـد از بسکه غـم انگـیز شده لحـن اذان دسـتـان سـیـاهـی از جــهــنّــم آمــد آمـد بـزنـد بـهـار را، رنـگ خـزان از مسجـد کـوفه بـوی خـون میآید امروز نماز صبح را، خانه بخـوان گـفـتـنـد: تَـهَـدَّمَتْ! دل عـالم ریخت ارکان هُدی که جای خود داشت، چنان دلـشـوره به جـان آسـمـانهـا افـتـاد خــیـبـر شـکـن قـبـیـلـه از پـا افـتـاد غرقابۀ خون شده است بال و پر تو دیگر رمـقی نـمـانـده در پـیـکـر تو ای آنکه همیشه زرهات بیپشت است از پـشت زدنـد، تـیـغ را بر سـر تو با این سر و وضع میروی خانۀ خویش صد بار دهد جان ز غمت دخـتر تو یـکــبـار نـگـاه زیـنـبـت دیــده بــلا آن روز مدینه، پسر و همسر تو… آن روز شکـسـتـنـد ز زهـرا پـهـلـو امـروز شکـستـند به مسجـد سر تو آن قـصـۀ جـانـگـداز تـکــرار شـده امـروز هـجـوم تـیـغ، مسـمـار شده از کوفه و سر شکستـنـش بیـزاریم از کوچۀ تـنگ خـاطـره، بـد داریـم با نـیـمه اشـارهای به هم میریـزیم ما گـریـه کـنـان روضـۀ مسـمـاریم یکـبـار مدیـنه، کوفه، یکبار به شام ما زخـم کـدام روضه را بـشـماریم بس بود بـرای ما هـمان یک کوچه هـیهات ! به فکـر کـوچه و بـازاریم بُـردنـد نـوامـیـس تو را بـزم یـزیـد آشــفــتــۀ داغ مـجـلـس اغــیــاریــم آن خـیـر نـدیـدههـا جـنـایت کـردنـد بـر آل عـلـی بسی جـسارت کـردند
: امتیاز
|
شهادت امیرالمؤمنین علی علیه السلام
باز هم خانه و یک بستـر خـون آلوده زنـده شـد خـاطـرۀ مـادر خـون آلـوده این سروصورت خونین شده هم ارثی شد بعد از آن کوچه و نیلـوفر خون آلوده
: امتیاز
|
مدح و شهادت امیرالمؤمنین علی علیه السلام
تـیـر محـبّـت تو را منـم نـشانـه یا عـلی گـرفـته بر زیـارتت، دلـم بهـانه یا عـلی بـار ولایت تو را به دوش دل گـذاشـتم کـوه معـاصیم فـتاد از سر شانه یا علی ای ز دو دیدهام روان خون سرِ شکستهات ای ز دلم گُـل غـمت زده جـوانه یا علی تو کز عطوفت دلت شیر دهی به قاتلت دست تهی کجا مرا، کنی روانه یا علی تو قهـرمان خیـبـری چرا کـنار بستری هما چگونه سر کـند در آشـیانه یا عـلی ای پدر یتیمها، دو چشم خود ز هم گشا طفـل یـتـیـمت آمده بر در خـانه یا علی داغ تو کرده آتشم هر نفسی که میکشم شعـلۀ آهـت از دلـم کـشد زبـانه یا علی فدای دیدۀ ترت چه شد که مثل همسرت شد بـدن مـطّهـرت دفـن شبـانه یا عـلی قسم به خون پاک تو، به قلب چاک چاک تو که کُـشته بارها تو را تیغ زمانه یا علی مرگ تو بود آن زمان که بین خانه دشمنان زدند هـمـسر تو را به تـازیـانه یا عـلی عمر تو یافت خاتمه در شب دفن فاطمه بر جگرت ز داغ او مانده نشانه یا علی طوطی طبع میثمت یاد کند چو از غمت ناله دمد ز سیـنهاش جای ترانه یا عـلی
: امتیاز
|
مدح و شهادت امیرالمؤمنین علی علیه السلام
چه درهم کرده قاتل مصحف قرآن زینب را به خانه بردهاند از سوی مسجد جان زینب را همه با چشم گریان میروند از خانۀ مولا چه میفهمد کسی حال دل ویران زینب را تمام دختران باباییاند و خوب میفهمند چگونه این غم عظمی شکست ارکان زینب را دل بیرحمِ شهرکوفه بنگر خوب، شاهد باش که این داغ و بلا هم کم نکرد ایمان زینب را اگر خواهی ببینی روح زهرایی زینب را ببین پای ولی، قـربانیِ طفلان زینب را الهی بگذرد این غصه و یک لحظه هم دیگر نبـیـند شهر کوفه دیـدۀ گـریان زینب را الهی این برادرها همیشه محضرش باشند کسی خاکی نبیند لحظهای دامان زینب را الـهی تـا نـبـیـنـد آسـمـان کـربـلا بر نـی سرِ از تن جدای دلبر عطشان زینب را
: امتیاز
|